شهرستان بـن

شهرستان بـن در استان چهار محال و بختیاری

شهرستان بـن

شهرستان بـن در استان چهار محال و بختیاری

شهرستان بـن

این وب جهت معرفی شهرستان بن طراحی شده است که امیدواریم مورد توجه کاربران عزیز قرار گیرد. کاربران می توانند جهت هرچه بهتر شدن این وبلاگ که گامی در جهت معرفی هرچه بیشتر شهر و شهرستان بن است با ما همکاری داشته باشند. مطالب و عکس ها به نام خود آنها در این وبلاگ درج می گردد. با تشکر فراوان

اگر مسئولین محترم شهر - شهرستان و استان با ما همکاری داشته باشند می توانیم این مجموعه اطلاعات را با یک سری اطلاعات دیگر در قالب یک کتاب چاپ نماییم.


«شهربن»مرکز شهرستان بن یکی از شهرهای ترک زبان استان چهارمحال و بختیاری است،و شمالی ترین شهر این استان و در نزدیکی سد زاینده رود قراردارد.

***
از همشهرستانی عزیز درخواست می شود مطالب و عکس های خود را درباره شهر و روستای خود به دست ما برسانند تا در این وبگاه جهت استفاده عموم درج نمائیم.
آدرس : شهر بن ، خیابان ملت ، کافی نت شهر بن - شهر من ، جعفرنادری

نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۲۲ ق.ظ

۰

حرم مطهر حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) در روستای شیخ شبان » از توابع شهرستان بن در استان چهارمحال و بختیاری است که در فاصله 39 کیلومتری شمال غربی مرکز استان ( شهرکرد ) و در حاشیه جنوبی رودخانه زاینده ‌رود واقع شده است.

 حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) از فرزندان حضرت حمزه بن‌موسی بن‌ جعفر الکاظم (ع) است که در دره‌ای زیبا در جنوب غربی این روستا در دهانه کوه بلند و سرسبزی که به نام همین امامزاده مزین است ، مدفون گشته و خاک این روستا را به گنج وجود نازنین خویش کیمیا نموده و افتخار میهمان‌نوازی و خدمت به وجود شریفش را به ساداتی از سلاله خود بزرگوارش در این مرز و بوم ارزانی داشته است.

 



شجره نامه امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع)


این امامزاده شجره نامه ای دارد که ممهور به مهر هلاکوخان مغول و خواجه نصیرالدین طوسی و سلاطین و خوانین و حکام و علماء و مراجع ذیصلاح است که همگی این شجره نامه را تأیید و به مهر معتبر رسانیده اند .

شجره نامه یادشده که نشانگر شخصیت والای این امامزاده لازم التعظیم و صحیح النسب می باشد در مورخ ماه جمادی الاول سنه چهارصد و بیست و چهار ( 424) پس از هجرت نبوی (ص) تنظیم گردیده است.


کلمه « شیخ ‌شبان » به معنای « چوپان بزرگوار » است و یکی از القاب حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) هم محسوب می‌شود که در تذکره‌ نامـۀ ایشان آمده است :
« ... در زمانی که حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا ( علیه آلاف التحیه و الثناء ( در طوس تشریف بردند ، خبر ولایتعهدی آن حضرت در عالم منتشر شد ، خطبا بر منابر خطبه خواندند و سکه بنام آن حضرت زدند. این خبر در مدینه منوره نیز منتشر شد ، لذا عده ای از برادران ، عموها ، عموزاده ها و اقوام نزدیک برای شرفیابی بمحضر امام (علیه السلام ) از مدینه عازم طوس شدند و در طول راه از شهرها و روستاها عبور میکردند و دوستان و شیعیان نیز جهت پابوسی آن حضرت به آنها ملحق می شدند تا اینکه حدود 15 هزار نفر عازم طوس شدند و از طریق بغداد و خوزستان به طرف فارس عزیمت کردند که این خبر به مأمون عباسی رسید که این گروه با این ابهت و جلالی که دارند اگر به مرو و سرزمین طوس برسند خلافت و حکومت تو تباه خواهد شد لذا بحاکم فارس و اصفهان دستور داده شد که از آمدن ایشان جلوگیری بعمل آید که حاکم فارس شخصی بنام قتلق خان بود که از رفتن ایشان ممانعت می کنند و بین آنها با این گروه به سرکردگی احمد بن موسی (ع) ملقب به شاهچراغ ( مدفون در شهر شیراز ) که همراه دیگر برادران همچون سید میر محمد و سید علاء الدین و سید میرحسین و دیگران به زیارت آن حضرت می رفتند جنگی واقع می شود که در نتیجه تعدادی من جمله حضرت احمد بن موسی و سید میرمحمد و سید میرحسین و سید علاء الدین و جمعی دیگر شهید می شوند و بقیه در شهرها ، بیغوله ها ، کوهها و بیابانها متواری و توسط مأمورین حکومت ، از طرف یوسف بن حجاج ثقفی که حاکم اصفهان بود تحت تعقیب قرار می گیرند و ایشان ( منجمله این سید بزرگوار ) در لباس مبدل و به صورت گمنام در گوشه و کنار این دنیای پهناور به زندگی خود ادامه می دهند آن هم در خفا که بعضی هم در مقاره ها به عبادت خداوند مشغول می شوند و با قوت لایموت می سازند ..

لذا امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) نیز جزء یکی از این آقازادگان بود که از جور حکام ظالم در لباس مبدل زندگی می کرده و با آمدن در این سرزمین که قبلاً او را ایلگاه می گفتند با گله داری به نام محمود شعیب که یکی از عرب‌های خراسان بود ، آشنا شده و از او می خواهد جهت امرار معاش کاری را به ایشان واگذار نماید ؛

محمود شعیب هم موافقت کرده و چون شناخت و اطلاعی از مقام آقا نداشت ؛ یک گله گوسفند به عنوان چوپان در اختیار آن بزرگوار می گذارد و آن حضرت در طول ییلاق و قشلاق گله را اداره و تعلیف می‌نمود.

مکان قشلاقی ایل محمود شعیب در روستاهای اطراف اصفهان و ییلاق آن در محلی به نام صحرا و روستای مرغ‌ آشنا بوده ( که فعلاً نیز به همین نام و بخشی از آن هم مشهور به عرب خان است، منتها تبدیل به یکی از مزارع روستای شیخ‌شبان شده و ضمناً محل شیخ‌شبان کنونی در آن زمان صرفاً چشمه آب و زمین کشاورزی بوده. ) ... امامزاده سید بهاءالدین محمد (ع) که فردی سخی و بخشنده بود ، دسترنج چوپانی خود را به چوپانان دیگر می‌بخشید و به این دلیل مشهور به « شیخ ‌شبان » ( شیخ چوپان) به معنی « چوپان بزرگوار » شد و از جمله دلایل دیگر شهرت ایشان به این لقب ( که باعث افتخار روستای شیخ‌شبان می‌باشد. ) کرامات و معجزات مختلفی است که از ایشان دیده شده بود که متأسفانه در این فراز مجال ذکر آنها نیست.

 به هر صورت با پی بردن به کرامات این امامزاده واجب التعظیم (ع) و پافشاری محمود شعیب ، ایشان خود را معرفی نموده و مورد احترام ویژه ایل‌نشینان ، عشایر ، مردم منطقه و شخص محمود شعیب قرار می‌گیرد.

محمود شعیب پیشنهاد ازدواج ایشان را با دخترش می‌دهد که مورد قبول واقع شده و پس از مراجعت حضرت سید بهاءالدین محمد (ع) به عربستان و انجام اعمال حج در مکه و مدینه و بازگشت مجددشان به ایران، این ازدواج صورت گرفته و ثمره آن، تولد 4 فرزند شامل ؛ 3 پسر به نامهای « سید محمد » معروف به سید محمد بازار ( مدفون در بازار شهر شوشتر استان خوزستان ) ، « سید احمد » معروف به باباپیراحمد ( مدفون در حوالی شهر بن در 14 کیلومتری روستای شیخ شبان ) ، « سید ابراهیم ‌اکبر » معروف به زین‌الدین ( مدفون در حوالی اژگرد اصفهان ) و یک دختر به نام « سیده فاطمه» ( مدفون در خیابان چهارسوق اصفهان ) می‌باشد.

 ( در ضمن برادر امامزاده سید بهاءالدین محمد (ع) به نام امامزاده هارون ولایت نیز در اصفهان مدفون و مرقد ایشان مورد احترام و محل زیارت عاشقان است)

بهرحال پس از مدتی محمود شعیب فوت می‌کند و چند سال بعد ؛ زمان وفات امامزاده (ع) هم فرا می ‌رسد که پس از رحلت ایشان و دفن پیکر مطهر آن بزرگوار در محل امروزی ( که واقعه معجزه‌آسایی دارد. ) و همانگونه که ذکر شد ؛ آن زمان فقط چشمه آبی بوده و روستای شیخ شبان وجود نداشته ، بقعه کوچکی بر روی مزار شریف آن بزرگوار می سازند وفرزندان ایشان نزدیک این چشمه اسکان نموده ،تشکیل روستایی را می‌دهند که این روستا کم‌کم توسعه پیدا می‌کند و آنها لقب امامزاده بزرگوار (ع) را نیز به عنوان نام روستا انتخاب کرده و روستای شیخ شبان ایجاد می شود.

درحال حاضر اکثریت قریب به اتفاق اهالی روستا را سادات موسوی ( از ذریه امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) ) تشکیل می‌دهند ؛ به استثنای تعداد کمی از اهالی که از سایر نقاط به این روستا مهاجرت کرده‌اند.

 



کرامات امامزاده سید بهاءالدین محمد شیخ شبان

 

 در طول زمان ها و اعصار، کرامات و معجزات موثق و مختلف روایت شده از حضرت امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) فراوان است.

 آستان مبارک و مقدس آن بزرگوار (ع) هر ساله پذیرای وجود هزاران زائر و عاشق دلسوخته حریم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است که از اطراف و اکناف برای عرض ارادت مشرف می‌شوند و آن بزرگوار را واسطه فیض نزد حضرت احدیت و مقربان درگاه الهی قرار می‌دهند و چه بسا که در حرم و در راه حرم این آقا حاجت روا شده‌اند، هدایت شده‌اند و کرامتها دیده‌اند و افرادی هم هستند که چون ( العیاذ بالله ) راه شک و شبهه و یا اهانت پیش گرفتند، به مجازات خویش رسیدند و خواهند رسید که در زیارت آن حضرت می‌خوانیم :

« ... فازَ مُتَّبِعُکَ وَ نَجی مُصَدِّقُکَ وَ خابَ وَ خَسِرَِ مُکَذِّبُکَ وَ المُتَخَلِّفُ عَنکَ ... »

******

 چند مورد از کرامات درج شده در شجره نامه آن حضرت (ع) به شرح زیر می باشد :

1)      جریان همراهی شیرها در تعلیف گله:

... می بینند گله ای را که این سید عالیمقام می چرانیده ( چون آن بزرگوار، از جور حکام زمان، به طور ناشناس و در کسوت چوپانی، زندگی می کرده است. )، با سایر گله ها تفاوت دارد و گوسفندان ایشان فربه تر و شیر آنها از گله های دیگر بیشتر می باشد، همین باعث می شود تا کنجکاو شده و علت را جویا شوند، تا اینکه شبانها به محمود شعیب ( صاحب رمه ها ) می گویند که فلانی گله را رها کرده و همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند است. محمود هم در پی آن بر می آید که خود در احوال ایشان تحقیق و تفحص کند. روزی قبل از اینکه سید بهاء الدین (ع)، گله را به چراگاه ببرد، محمود بیرون می آید و در محل چرای گله سید، پشت سنگی پنهان می شود تا اینکه ایشان، گله را می آورد، وضو ساخته و آماده عبادت می شود. در این هنگام 2 شیر از کوه آمده، به سید ادای احترام کرده، گله را برداشته و برای چرا به کوه می برند. سید هم تا چاشتگاه و زمان برگشت، مشغول نماز می شود و دوباره شیران، گله را برگردانده، ادای احترام کرده و می روند. سید هم گله را برداشته و به طرف چادرها روانه می شود.

محمود شعیب هم سعی می کند خود را زودتر به چادرها برساند. زمانی که سید بهاء الدین محمد (ع) به محل چادرها می رسد، روی دست و پای ایشان می افتد و شروع به عذرخواهی می نماید که ما را ببخشید، شما را نشناختیم، شما یک فرد عادی نیستید و باید خود را معرفی نمایید. سید می فرماید؛ من کاری نکرده ام، کارگری ساده ام و انجام وظیفه می کنم. به هر صورت با پی بردن به کرامات این امامزاده واجب التعظیم (ع) و پافشاری محمود شعیب، ایشان خود را معرفی نموده و می فرماید: من از نوادگان حضرت امام موسی بن جعفر ( علیه السلام ) هستم، که از آن پس به عنوان یک پیشوا و مولا، مورد احترام ویژه ایل نشینان، عشایر، مردم منطقه و شخص محمود شعیب قرار گرفته و مسائل خود را از ایشان می پرسند.

 2)      بازگرداندن اموال غارت شده :

     یکی دیگر از کرامات امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) این بوده که دسته ای از گله داران، شکایتی نزد آن حضرت می آورند که سواران یکی از خوانین قراء همجوار، همه گوسفندان  ما را به غارت برده و دارایی ما را گرفته اند، آن حضرت نیز با چند نفر دیگر به روستای محل زندگی آن خان رفته و به او می گویند که گوسفندان این بیچارگان را به آنها پس بدهد. او در جواب می گوید که گوسفند کجا بوده؟ هر یک رأس از آنها را یک نفر برده و تعدادی از آنها را کشته اند و خورده اند. بهرحال هر چه دلیل آوردند، حاضر به پس دادن گوسفندان نمی شود که امامزاده (ع) بالای تپه ای در همان نزدیکی ( معروف به « امام تپه سه » )  رفته، وضو می سازد و 2 رکعت نماز می خواند. سپس از خدا می خواهد که گوسفندان به سرقت رفته بازگردند. ناگاه گوسفندان از گوشه و کنار و از روستا های مجاور، آمده و جمع می شوند و خان مذکور چون این منظره را می بیند، به دست و پای آن بزرگوار افتاده، عذرخواهی نموده و یکی از مریدان آن حضرت می شود. بعد از رحلت امامزاده (ع) هم املاکی را وقف ایشان می نماید. ( که این املاک موقوفه به تدریج توسط حکام زمان از بین رفته است .)

3)      دفن پیکر مطهر امامزاده (ع) :

چون زمان وفات امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) فرا می ‌رسد، آن حضرت (ع) به فرزندان خود وصیت می فرماید که؛ چون من از دنیا رفتم، در موقع دفن من، شتری سواری از جانب قبله پیدا می شود. جنازه مرا بر آن شتر ببندید و شتر را در جلوی ایل رها کنید، هر کجا که خوابید، دو یا سه رحله به آن بزنید، اگر برنخواست، مرا همان جا دفن نمایید. چون امامزاده (ع) از دنیا رحلت می کنند، همانطور که خودشان فرموده بودند؛ شتری سواری پیدا می شود، جنازه آن بزرگوار را بر روی شتر بسته و شتر را جلوی ایل رها می کنند، تا شتر در همین دره ای که مدفن کنونی آن بزرگوار است، خوابیده و بر نمی خیزد، بنابراین پیکر مطهر ایشان را همان جا دفن می کنند.

البته کم نیستند، زائران و ارادتمندانی که در زمان حاضر نیز، کرامات مختلف و بسیار زیادی از این امامزاده واجب التکریم (ع) در برآمدن حوائج، رفع گرفتاری ها و مشکلات، شفای بیماران و ... دیده و نقل می کنند.




بقعه متبرکه امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع)


بقعه متبرکه امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) بتدریج در هر عصر و زمانی توسط یک نفر بازسازی می شود . در زمان هلاکوخان مغول نیز توسط خواجه نصیرالدین طوسی هم مورد بازسازی قرار گرفته است.

بقعه کنونی امامزاده سید بهاء الدین محمد (ع) هم که البته بخش زیادی از آن در چند سال اخیر مورد بازسازی و تجدید بنا قرار گرفته، مربوط به دوران های صفویه و قاجاریه، با نمای چهار گوش گنبد دار و دارای کتیبه و تاریخ است که ( قبلاً نیز ) دارای ایوان و بالکون ستونی بزرگ، مصفا و زیبا با حجره هایی در اطراف و برخوردار از چشم انداز کوهستانی بود. که در طرح توسعه این حرم متأسفانه تخریب گردید.

 

شایان ذکر است ؛ بنای تاریخی این بقعه متبرکه، به شماره 23824 و تاریخ 25/8/1387 در فهرست « آثار ملی ایران » به ثبت رسیده است.

به لطف الهی و به سبب عنایت ویژه‌ زائرین و ارادتمندان این امامزاده بزرگوار (ع)، امکانات و تسهیلات تفریحی، گردشگری، حمل و نقل، اسکان و ... این بقعه متبرکه، شامل؛ جاده آسفالته، پارکینگ، زائرسرا، پارک بازی کودکان، سکوهای نشیمن و ... در حال حاضر، از وضعیت نسبتاً مطلوبتری نسبت به چند سال قبل برای پذیرایی از زائران و گردشگران برخوردار است، لکن تا رسیدن به حد شایسته و مورد نیاز فاصله زیاد و نیازمند همت و یاری بیشتری است.




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۱۸
جعفر نادری بنی

شیخ شبان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">