شهرستان بـن

شهرستان بـن در استان چهار محال و بختیاری

شهرستان بـن

شهرستان بـن در استان چهار محال و بختیاری

شهرستان بـن

این وب جهت معرفی شهرستان بن طراحی شده است که امیدواریم مورد توجه کاربران عزیز قرار گیرد. کاربران می توانند جهت هرچه بهتر شدن این وبلاگ که گامی در جهت معرفی هرچه بیشتر شهر و شهرستان بن است با ما همکاری داشته باشند. مطالب و عکس ها به نام خود آنها در این وبلاگ درج می گردد. با تشکر فراوان

اگر مسئولین محترم شهر - شهرستان و استان با ما همکاری داشته باشند می توانیم این مجموعه اطلاعات را با یک سری اطلاعات دیگر در قالب یک کتاب چاپ نماییم.


«شهربن»مرکز شهرستان بن یکی از شهرهای ترک زبان استان چهارمحال و بختیاری است،و شمالی ترین شهر این استان و در نزدیکی سد زاینده رود قراردارد.

***
از همشهرستانی عزیز درخواست می شود مطالب و عکس های خود را درباره شهر و روستای خود به دست ما برسانند تا در این وبگاه جهت استفاده عموم درج نمائیم.
آدرس : شهر بن ، خیابان ملت ، کافی نت شهر بن - شهر من ، جعفرنادری

نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

آخرین مطالب

 لباس محلی در شهر بن

کِچَّه بورک (کلاه  نمدی)

کلاه نمدی به رنگهای مشکی و قهوه ای وجود دارد. این کلاه عقب و جلو ندارد و هر طور و از هر طرفی که روی سر گذاشته شود تفاوتی نمی کند و از پشمی که لابلای موهای بز به وجود می آید ساخته می شود. در روی سر به سمت عقب، جلو، چپ و راست قرار داده می شود.

تومّان (شلوار دبیت)

شلوار مشکی رنگی که از پارچه ای به نام دبیت دوخته شده و در اصطلاح محلی به تومّان معروف است.

شال

پارچه ای به رنگ سفید است که از پشم سفیدگوسفند بافته می شد. پارچه ی شال را دورهم پیچیده و سپس به جای کمربند دورکمر می پیچند تا شلوار دبیت را نگهدارد. شال، نمای زیبایی به لباس می دهد.

کَلَش (گیوه)

نوعی کفش است که رویه ی آن از پنبه تهیه می شود بنابراین دارای طبیعتی خنک و نرم است ورنگ این بافتنی همیشه سفید بوده است. تخت یا کف گیوه از پارچه های محکم و به هم تنیده ساخته می شود که از استقامت بالایی برخورداراست. رنگ تخت یا کف گیوه عمدتا سیاه و یا بنفش است. گیوه ی ملکی کیفیت خوبی داشته و معروفیت دارد. به علت گرانی گیوه های ملکی، گیوه ها ی دیگری با کف لاستیکی هم ساخته می شوند. دو لنگه ی گیوه شبیه هم ساخته شده و چپ و راست ندارند گیوه ی آجیده نوعی از گیوه است که رویه ای درشت باف دارد.

جیریخسه (جلیقه)

لباسی بدون آسین بوده و روی پیراهن می پوشند ، که پیراهن ها هم اکثراً به رنگ روشن پوشیده می شود.

دون (شبیه چوقا)

نوعی بالاپوش مردانه است شبیه چوقا و بلندتر از کت های کنونی و از شانه‌ها تا حدود زانوها را می‌پوشاند. که این لباس در زمان های قدیم بیشتر استفاده می شده است که اکنون مردان به جای آن از کت های امروزی استفاده می کنند.

 کَـپَـنـک

نوعی دیگر از بالاپوش مردانه است از جنس نمد که چوپانان می پوشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۰
جعفر نادری بنی

بازیهای بومی ، محلی شهر بن

 

لپَّر بازی :

چند نفر هر کدام کف کفشی یا کف گیوه ای را در دست می گیرند, و درجایی که ابتدای بازی است و با خطی مشخص شده است، می ایستند. چند عدد باطری یا چیزی که گرد باشد را روی خط قرار می دهند و باکف کفش به آن می زنند هرچند متر که باطری حرکت می کرد از نقطه شروع با پا به صورت گام به گام می شمرند, هرکس که بیشتر قوه را حرکت داده بود برنده میشد و هرکس که کمتر قوه را حرکت داده بود می بایست نفر برتر را از آخر نقطه بازی کول کرده تا نقطه شروع بازی بیاورد و دوباره بازی از نو شروع میشد.

 

هفت سنگ بازی :

شرح بازی: افراد به دو گروه مساوی تقسیم شده و هر کدام یکی از بازیکنان خود را به عنوان سردسته و رهبر برمی گزینند. یک گروه در فاصله ی معینی از محل هفت سنگ، که روی هم چیده شده اند قرار می گیرند تا به نوبت با توپ تنیس سنگها را مورد هدف قرار داده و بزنند.

گروه دوم نیز در پشت هفت سنگ، منتظر نتیجه اند تا هرگاه توپ پرتاب شده توسط گروه اول به هفت سنگ برخورد نکرد، فوراً جایشان را با آن گروه عوض کنند. ولی اگر برخورد کرد و آرایش آنها را برهم زد، توپ را بردارند و با پاسکاری و هدف گیری سعی کنند نفرات گروه اول را با توپ بزنند که اگر اصابت کند، از دور بازی اخراج می شود.

و همچنین نفرات گروه اول در هر فرصتی که به دست آورند به سراغ سنگها می روند تا آنها را روی هم بچینند و یک امتیاز بگیرند و مشخص است که برای انجام چنین کاری، یکی از دوستان بایستی خود را به خطر انداخته و یارش را در مقابل ضربات توپ پوشش دهد و چنانچه اگر باز هم مورد ضرب توپ قرار گرفت و از بازی اخراج شد، دیگری کار را به اتمام می رساند ولی اگر دیگر بازیکنی نمانده باشد، بازی تمام و در دور بعدی جای و نقش گروه ها عوض می شود.

در پایان، گروهی که زودتر 7 امتیاز را کسب نماید برنده است.

نکات : این بازی در شکل دیگری با شرایط فوق درون یک دایره ی بزرگ اجرا می شود در مرکز همین دایره دایره ایی کوچیکتر که محل چیدن هفت سنگ است رسم شده است همه بازیکنان در خارج از دوایر هستند بعد از برخورد توپ گروه اول و ریختن آنها یکی از افراد گروه دوم تمام اعضای گروه اول را در داخل دایره تعقیب میکند تا آنها را با دست بزند و مانع از چیدن سنگ ها روی هم شود و هر گاه خسته شد نفر بعدی مسئولیت تعقیب را به عهده می گیرد...

 

کمربند بازی :

در این بازی افراد دو گروه می شوند و گروهی در داخل یک دایره هر کدام حافظ یک کمربند و باز شده در روی زمین هستند که بصورت ایستاده بالای هر کمربند یک نفر قرار می گیرد. گروه بیرون ازدایره حمله می کنندکه کمربند را بدزدد , با دزدیدن یک کمربند با آن به افراد داخل دایره حمله کرده تا دیگران کمربند را بدزدند .اگر در طول این بازی کسی از داخل با پا به افراد بیرون بزند بازی از نو آغاز میشود وجاها عوض می گردد. و اگر نزند با کتک همه کمربندها را پس می گیرند.

 

بیرقوش واروم شین تننه (چیستان)

 شرح بازی: این بازی اطاعت پذیری و احترام را به بازیکنان با تجربه را نشان می دهد و خاص پسران می باشد. ابتدا یک نفر با تجربه و مسن به عنوان استاد و قلندر انتخاب می شود و کمربندی را در دست می گیرد و در ذهن خود پرنده را مجسم می کند و اعضای آن پرنده را با گفتن جملاتی بیان می کند و ضمن خواندن شعر، اندازه ی هر عضو را  که توصیف  می کند با دست روی کمربند نشان می دهد و سایر بازیکنان در پاسخ با همدیگر می گویند:(قلندر ای قلندر)

بیر قوش وارُم شین تَنَنَه       ( یه پرنده دارم  این اندازه )  

                           قلندر ای قلندر

دیمدیگ واره شین تَنَنَه       ( نوک داری این اندازه )       

                           قلندر ای قلندر

قانات لاره شین تَنَنَه           ( بال هاش این اندازه)       

                           قلندر ای قلندر

گوزلر واره شین تَنَنَه          ( چشم ها به این درشتی)     

                           قلندر ای قلندر

گوگدَن با خار، هر شیئی گورَر   ( از آسمان نگاه می کنه و همه چیز را می بینه)                                                  قلندر ای قلندر

دوشانِه گوروب، اینیب یرَه       ( خرگوش را می بینه میاد پائین)

                             قلندر ای قلندر

دِه قوشومون آدِه مَنَه           ( بگو اسم پرنده من چیه )

مندَه دییم اَحسن سَنَه        ( من هم بهت بگم احسن)

جواب: عقاب

بیر قوشوم وار شین تَنَنَه          قلندر ای قلندر

دیمدیگ واره شین تَنَنَه          قلندر ای قلندر

سینَه وارِه ، سارِه سارِه            قلندر ای قلندر

سَن دِه گینَن، نَدیر آدِه!          قلندر ای قلندر

دِه قوشومون آده مَنَه

منده دییم اَحسن سَنَه

جواب: بلبل


قلندر با گفتن شعر درباره پرنده مورد نظر می پردازد و همراه شعر اندازه بال ، چشم و سایر مشخصات آن را روی کمربند نشان می دهد و بازیکنان هم در هر معرفی یک صدا قلندر ای قلندر می گویند وقتی تمام مشخصات پرنده معرفی شد از سمت راست بازیکنان باید نام پرنده را حدس زده یک به یک اعلام نمایند: مثلاً فرد اول می گوید قارقادی(کلاغه)، قلندر به خاطر این که بفهماند که کلاغ نیست می گوید وئر قارقیا(بده به کلاغ) سپس نفر دوم هم می گوید مثلاً قوش دیر (گنجیشکه)، تا اینکه بالاخره یکی خواهد توانست که جواب را پیدا کند و نام عقاب را ذکر کند که بنا به دستور قلندر (چال چادّاسین)، به پراکندن و شلاق زدن بچه ها از ناحیه ی پایین تنه می پردازد و آنها نیز سعی در فرار و گریز دارند تا شلاق نخورند. و قلندر با گفتن کلمه (پالان پالان) او را تشویق به ادامه زدن می نماید قلندر می تواند در لحظه های شیرین بازی، بگوید: یالان یالان (دروغ )، و در این لحظه فردی که کمر بند را در دست دارد دیگر حق زدن بازیکنان را نداشته باید فوراً خودش را به قلندر برساند البته سایر بازیکنان سعی می کنند که مانع رسیدن او به قلندر شوند و در این راه اگر بتوانند حتی او را اذیت می نمایند بازی با رسیدن فرد نزد قلندر تمام می شود.

 

کلاغ پر :

یک بزرگ‌تر که نقش اوستا را به عهده می‌گیرد، بچه‌ها را دور خود جمع می‌کند. بعد انگشت نشانه خود را روی زمین می‌گذارد . بچه‌ها هم مثل او انگشت نشانه خود را روی زمین می‌گذارند.آن وقت اوستا همزمان با بلند کردن انگشت خود می‌گوید «کلاغ پر». بچه‌ها هم انگشتان خود را بلند می‌کنند و با هم می‌گویند «کلاغ پر». بازی همینطور ادامه پیدا می‌کند و هر بار اوستا نام پرنده‌ای را می‌برد. اما بعضی وقت‌ها هم برای اینکه حواس و دقت بچه‌ها را امتحان کند، شیء یا حیوانی را که پرنده نیست ، نام می‌برد، مثلاً می‌گوید «میز پر». اگر بچه‌ها حواسشان جمع باشد با هم می گویند «میز که پر ندارد»، ولی آن عده از بچه‌ها که متوجه نشدند و دست خود را بلند کردند، بازنده می‌شوند و از بازی بیرون می‌روند. اوستا بازی را با بقیه ادامه می‌دهد تا یک نفر برنده شود.

 

شاه دزد بازی(کبریت بازی):

به وسیله جعبه کبریتی توسط گروهی 5 الی 10 نفره ,که دور آن جمع می شوند  و مشخص می کردند که هر ضلع کبریت چه اسمی دارد مثل( شاه – دزد- وزیر – جلاد ) , وبا نوبت کبریت را بالا پرتاپ   کرده , آن ضلعی که روی زمین می ایستد  مشخصه فردی بود که آن اسم را داشت مثل شاه یا وزیر ,  و اگر تخت می افتاد رد میشد .با این کار شاه هر کسی بود به تخت می نشست  و دستور می داد تا جلاد , دزد را مجازات کند .

 

هانِی اَلیمدَه (پُر تا پوک) :

شرح بازی :. چند نفر دور هم می نشینند و یک نفر از آنها دگمه یا گلوله ی کوچک یا غیره  را به یکی از دست ها می سپارد ، بعد مشت های گره کرده ی خود را در مقابل دید دیگران قرار می دهند . نفرات دیگر با کنجکاوی و دقت و هوشیاری از حرکت دست و نگاه و حالت چهره حدس می زنند. که آن شی در داخل کدام یک از مشت های طرف است و این کار چند بار تکرار می شود هرکس بیشترین حدس را زد آن شی به او داده می شود تا او در مشت خود قرار دهد و بازی را ادامه دهد.

 

دوز:

شرح بازی : ابتدا در روی زمین با گچ یا زغال و یا روی یک برگ مقوا، شکل مربوط به بازی را رسم می کنند.

 هر دو بازیکن دارای ۳ مهره مشابه با رنگهای مختلف هستند . به قید قرعه یکی از آنها با قرار دادن یکی از مهره ها در نقطه مرکزی مربع (اگر حرفه ای باشد )که بر تمام نقاط تسلط دارد؛بازی را شروع می کند و نفر دوم مهره خود را در یکی از گوشه ها (اگر حرفه ایی باشد )که از لحاظ موقعیت در رده دوم قرار دارد می گذارد و نفر اول یکی دیگر و از گوشه ها و ...

این بازی به همین منوال ادامه می یابد تا هر سه مهره خود را در محل تلاقی خطوط کاشته باشند و پس از آن هر کدام در نوبت خود با جابجا کردن  کردن مهره ها سعی می کند که هر سه مهره خود را روی یکی از خطوط مستقیم ردیف کند و لذا هر کدام این کار را انجام دهد یک امتیاز گرفته و در نهایت هر کس زودتر به امتیاز مورد نظر برسد برنده می شود.

 

قایم موشک :

شروع بازی : بچه های داوطلب بازی ، در محوطه که دارای کمینگاه و درخت و کنج و غیره  جهت قایم شدن ، باشد دور هم جمع شده و به قید قرعه ، مانند سنگ انداختن ، یا شیر و خط یکی را به عنوان شروع کننده بازی انتخاب می کنند .

شروع کننده در محلی که توسط همه ی بازیکنان مشخص می شو.ند ، روی دیوار یا روی تنه درخت پشت به بچه ها ایستاده و چشمانش را می بندد و با کف دست چشمان خود را می گیرد تا جایی را نبیند و بنابر قرار داد بصورت (ده ، بیست ، سی و... ) می شمارد تا سایر بازیکنان در این فرصت خود را مخفی کنند .

سپس می گوید : قایم شدین ؟ بیام یا نه ؟ چنانچه جوابی نشنید به این مفهوم است که همه قایم شده اند و شروع به جستجو می کند و هر کدام را که پیدا کند باید دست به همان بازیکن بزند تا او را بسوزاند و اگر نتواند کسی را بسوزاند آن شخص جایش را با شروع کننده بازی عوض می کند و باز بازی از اول شروع می شود . لازم به ذکر است موقعی که بازیکن به جستجوی سایرین مشغول است ، بازیکن دیگر سریعاً خود را به محلی که روی دیوار علامت زده اند (دَک) می رسانند و با کف دست خود محل مورد نظر را لمس می کنند و با گفتن کلمه « دَک » برنده شدن خود را اعلام می کند .

 

خروس جنگی:

 شرح بازی: این بازی با گروه بندی بین بازیکنان آغاز می شود. قبل از بازی دایره ای به قطر 2 متر روی زمین می کشند و برای هر گروه یک اوستا تعیین می کنند. استادان هر گروه، یکی از را به داخل دایره می فرستد. بازیکن هر گروه در حالی که دو دست را به سینه چسبانده است، یک پایش را باید بالا بگیرد و با یک پا به سوی حریف برود و با شانه اش به بدن او بزند. هر دو بازیکن تلاش می کنند، تا دیگری را به سوی بیرون دایره هدایت کنند و یا با شانه زدن به یکدیگر سعی می کنند، یکی از آنان تعادلش را از دست بدهد و پایش به زمین بخورد. این مبارزه هم چنان ادامه دارد تا یکی از آنان پایش به زمین بخورد یا از دایره به بیرون هدایت شود و یا بر اثر خسته شدن پایش را به زمین بگذارد.این دور بازی با برنده شدن یکی از آن ها به پایان و نوبت به دو نفر بعدی می رسد. از هر گروه یک نفر به داخل دایره می آید و به همان روش گفته شده، بازی را ادامه می دهد. این بازی مرحله به مرحله به تعداد بازیکنان دو گروه ادامه می یابد و در پایان، تعداد برنده ها و بازنده های دو گروه را محاسبه می کنند و گروهی که تعداد برنده زیادی داشته باشد، برنده بازی شناخته می شود.

 

دوقوز(یه قل دوقل):

شرح بازی: ابتدا با جفت یا تک آمدن، آغاز کننده بازی را مشخص می کنند، به این گونه که یکی از بازیکنان سنگ ها را در مشت می گیرد تا دیگری بگوید زوج است یا فرد این بازی چندین مرحله دارد و بازیکن با اجرای موفق هر مرحله، به مرحله دیگر راه می یابد، ولی اگر در هر مرحله مرتکب اشتباه شود، می بازد و باید بازی را به نفر بعدی واگذار کند.

 ▪ مرحله اول (قل اول):  پنج سنگ را به گونه ای که جدا از هم باشد روی زمین پخش می کنند، آغاز کننده بازی یکی از سنگ ها را بر می دارد و به بالا می اندازد و در فاصله زمانی پایین آمدن سنگ، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد و با همان دست، سنگ بالا انداخته را که در حال سقوط است می گیرد و به همین شیوه همه سنگ ها را بر می دارد.

 ▪ مرحله دوم (دو قل):  ۵ سنگ را به گونه ای که دو به دو قرار بگیرد، روی زمین پخش می کند؛ یکی را برمی دارد و به بالا می اندازد و سنگ ها را دوتایی از روی زمین بر می دارد.

 ▪ مرحله سوم (سه قل): مانند مراحل مذکور است؛ با این تفاوت که چهار سنگ روی زمین را باید در دو حرکت یک تایی و سه تایی بردارد.

 ▪ مرحله چهارم: یک سنگ را به هوا می اندازد و چهار سنگ را با هم از روی زمین بر می دارد و سنگ معلق در هوا را می گیرد.

 ▪ مرحله پنجم ( قرتک): یک سنگ را به هوا می اندازد، در حالی که چهار سنگ دیگر در مشت است انگشت سبابه را به زمین می کشد، بعد سنگ را در هوا می گیرد.

 ▪ مرحله ششم: بازیکن سنگ ها را پخش می کند یکی را بر می دارد و بالا می اندازد، در فاصله بازگشت، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد و سنگ هوا را می گیرد و با یک پرتاب دیگر، سنگی را که از روی زمین برمی دارد با یکی از سنگ ها عوض می کند و به همین روش،مرحله را با تعویض تمامی سنگ ها به پایان می رساند.

 ▪ مرحله هفتم: در این مرحله، بازیکن بعد از ریختن سنگ ها روی زمین، دست چپ را در یک طرف آن ها به شکل عمودی بر زمین می گذارد و دیواری درست می کند.

 با دست راست یکی را بعد از برداشتن به طرف بالا می اندازد و دو بار می گیرد و دراین فاصله باید یکی از سنگ ها را بردارد و آن سوی دیوار بگذارد و این حرکت را برای تمامی سنگ ها اجرا کند.

 ▪ مرحله هشتم: در این مرحله، بازیکن سنگ ها را یک جا به طرف بالا می اندازد و در فاصله بازگشت آن ها، به سرعت دست ها را به هم می چسباند و با دو کف دست، سنگ ها را می گیرد. دوباره آن ها را در همان حالت با دو دست به طرف بالا می اندازد و در این فاصله دست ها را وارونه می کند و از ناحیه انگشت سبابه به هم می چسباند و آن ها را با پشت دست هایش می گیرد و سپس سنگ ها را به بالا پرتاب می کند و با کف دو دست می گیرد. افتادن حتی یک سنگ موجب سوختن است و هر کدام از بازیکنان که این مراحل را بدون اشتباه بگذرانند، برنده بازی معرفی می شوند و اگر در هر مرحله بسوزند، باید بازیکن حریف بازی را ادامه بدهد.

 ▪ مرحله نهم (آخر): مرحله تنبیه است و دو بازیکن رو به روی هم می نشینند؛ بازنده کف دستش را به زمین می چسباند و نفر برنده سنگ ها را یکی یکی با اسامی تنبیه ها مانند: «نوازش و برداشتن عسل از کندو» پشت دست او می چسباند، سپس باید با یک حرکت همه سنگ ها را به سوی بالا بیندازد و با کف دست بگیرد، اگر توانست همه را بگیرد تنبیهی متوجه او نیست اما اگر سنگی روی زمین بیفتد به تعداد سنگ های افتاده برای او جریمه تعیین می کنند.

 

چاله:

شرح بازی:بعد از مشخص کردن محدوده ی زمین بازی، در یک طرف آن، گودال کوچکی به صورت چاله که تقریباً به اندازه ی قطر توپ است می کَنَند که نامش خانه یا مات شیطان است.

در اطراف خانه شیطان، به تعداد بازیکن ها، چاله هایی با همان کیفیت ایجاد می شوند که هر کدام به یکی اختصاص دارد و خود در کنارشان می ایستند.
یکی به قید قرعه، از فاصله ی 5/1 متری به طور نشسته، توپ را روی زمین گذاشته و به سوی چاله ها می غلتاند که ممکن است یکی از چهار حالت زیر پیش بیاید:
1- به هیچکدام از چاله ها نیفتد: باز حق غلتاندن توپ را دارد.
2- به چاله ی متعلق به خود بیفتد: باز دوباره آن را می غلتاند.
3- به چاله ی یکی دیگر از بازیکنان بیفتد: در آن صورت بایستی صاحب گودال را روی کولش بگیرد و این بار با دقت و تمرکز حواس بیشتری توپ را بغلتاند.
4- و اگر توپ در خانه یا چاله ی شیطان قرار گرفت؛ به عنوان شیطان فوراً به طرف (توپ) دویده، آن را برمی دارد و به طرف سایر بازیکنان پرتاب کند تا یکی از آنها را بزند و از نقطه ی برخورد تا کنار چاله ها از او سواری کول بگیرد و بازیکنی که مورد اصابت توپ قرار گرفته بعد از سواری دادن روی خط شروع بازی می ایستد و به عنوان شیطان توپ را می غلتاند...
بدیهی است وقتی که توپی روی زمین بازی به طرف چاله ها می غلتد، بازیکنان نظاره گر کنار چاله ها، منتظر نتیجه هستند تا چنانچه اگر توپ در چاله ی شیطان افتاد، فرار را بر قرار ترجیح دهند و از ضربه ی توپ شیطان و سواری دادن و شیطان شدن و غیره در امان باشند.این بازی محدودیت زمانی ندارد.

 

جدول(لی لی):

بازی جدول(لی لی بازی): چند نفر در قالب یک تیم باهم به رقابت می پردازند مکانی را به شکل چهار خانه هایی متوالی خط کشی کرده و به طور لی لی کنان با نوک پا سنگ کوچکی را از داخل از این چهار خانه ها عبور داده به طوری که پایش به خطوط برخورد نکند این بازی و سرگرمی ویژه کودکان بخصوص دختران میباشد. این بازی هنوز هم رونق دارد و داخل حیات ها و یا پشت بام ها در روزهای آفتابی انجام میشود.

ابتدا زمین مستطیل هموارى را انتخاب و آن را به شش خانه ٔ مساوى تقسیم مى‌کنند. از اولین خانه ٔ دست راست شماره‌گذارى مى‌کنند به طورى‌که خانه اى ۱ و ۶ ، ۲ و ۵ ، ۳ و ۴ در کنار هم قرار مى‌گیرند. در بیرون دایره با فاصله ٔ دلخواه نیم‌دایره‌اى مى‌کشند و آنجا را نقطه ٔ شروع بازى مى‌دانند. قبل از شروع بازى روى پاره‌اى مقررات توافق مى‌کنند (مثلاً عبور دادن سنگ از خانه‌ها با چند ضرب باید صورت بگیرد). معمولاً خانه ٔ چهارم را خانه ٔ استراحت قرار مى‌دهند. در اینجا هر بازیکنى مى‌تواند از حالت لى‌لى بیرون آمده و استراحت کند. در هر نوبت یکى از بازیکنان بازى را انجام مى‌دهد یعنى سنگ را در خانه ٔ اول مى‌اندازد و براساس توافق قبلى که باید بازى مثلاً یک ضرب یا چند ضرب باشد با پا سنگ را به‌ترتیب از خانه‌ها عبور مى‌دهد، تا از خانه ٔ ۶ به بیرون برود. دفعه ٔ بعد سنگ را به خانه ٔ ۲ و ۳ و ... مى‌اندازد براى پرتاب سنگ به خانه ٔ ۶ که مجاور خانه ٔ ۱ است، باید بازیکن لى‌لى‌کنان خود را به خانه ٔ ۳ برساند و از آنجا سنگ را پرتاب کند. اگر پاى بازیکن یا سنگ روى خط بین خانه‌ها قرار بگیرد بازیکن سوخته است. وقتى تمام مراحل بازى را با موفقیت به پایان رساند برنده شده و مى‌تواند خانه‌اى بخرد ( تنها خانه ٔ چهارم که محل استراحت است قابل خریدارى نیست). وقتى فرد خانه‌اى مى‌خرد بازیکنان دیگر باید با اجازه ٔ او از خانه خود عبور کنند . اتفاق مى‌افتد که بازیکنى موفق شود تمام خانه‌ها را بخرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۷
جعفر نادری بنی

پل تاریخی حاج مهدی شهر بن

این پل دراستان چهارمحال بختیاری- شهر بن واقع است. در شمال آن محله بازار قدیم بن در جنوب محله جانبازان ودر شرق وغرب مسیل لاوار قرار دارند. این اثر در کوهپایه  کوه بن ودر بافت قدیم این شهر بر روی مسیل لاوار احداث شده است. طبیعت پیرامون دشتی واقلیم آن معتدل خشک است .کوه بن و کوه شیراز درجنوب غرب  مهمترین عوارض طبیعی نزدیک می باشند.  این پل همچنان که از نام آن پیداست توسط یک فرد خیر بنام حاج مهدی در دوره قاجاریه ساخته شد.نوع قوس ، فرم ومصالح آن با پلهای بارده وپل کنرک قابل مقایسه اند.   پل بروی مسیل لاوارکه درفصول سرد وبارانی عبور از آن به دلیل عمق نسبتا زیاد ناممکن است جهت ارتباط آسانتر محله های گونه ای در جنوب و قوزی در شمال بن ساخته شد.

پل حاج مهدی دارای یک دهانه با قوس جناغی است که بروی پایه هایی از سنگ قلوه در متن وسنگ نمای مالون و ملاط گچ وساروج ساخته شد در ساخت دهانه طاق آجری پل از دوروش ضربی ورومی با ملاط  گچ استفاده شده است  این پل به طول(اصلی) 11.8 مترعرض3.8 متر وارتفاع4.30 مترکه بخشی از ضلع شمالی آن در زیر دیوار مسیل مدفون شده است.

 این اثر در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۸۶ با شماره ثبت ۱۹۵۰۹به‌ عنوان یکی از  آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

عکس پل تاریخی حاج مهدی شهر بن





پل تاریخی حاج الله یار شهر بن

این پل دراستان چهارمحال بختیاری- شهر بن واقع است.در شمال آن ،محله و بازار قدیم بن در جنوب ،محله جانبازان ودر شرق وغرب مسیل لاور قرار دارند. این اثر در کوهپایه  کوه بن ودر بافت قدیم این شهر بر روی مسیل لاوار احداث شده است. طبیعت پیرامون دشتی واقلیم آن معتدل خشک است .کوه بن وشیراز درجنوب غرب  مهمترین عوارض طبیعی نزدیک می باشند. این پل بروی مسیل  طبیعی لاوار که از شمال به جنوب شهر بن عبور می کند. ودارای عمق نسبتا زیادی است  جهت عبور  سهل وآسان  مردم محله بازار قدیم( بن جنوب به شمال ) توسط شخصی به نام حاج الله یاراکبری بنی ساخته شد .

پل به طول 5/10متر عرض 5/4 متر وارتفاع 20/6 متر از کف مسیل دارای دودهانه در کنار هم وبه شکل سوار وپیاده است که نشان می دهد. این بنا دردو دوره نزدیک به هم ساخته شده است .ابتدا دهانه با ارتفا ع کمتر و پس از چند سال به جهت استحکام بیشتر این دهانه دهانه های دیگر با ارتفاعی بالا تر در کنار آن ساخته شد. این موضوع در کتیبه های که امروز تنها جای آن باقیمانده(بقول مردم )ذکر شده بود. بنای هر دو دهانه از مصالح سنگ قلوه و نمای  مالون در  پایه ها و آجر در بدنه  و دهانه و ملاط وساروج ساخته شده است.

این اثر در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۸۶ باشماره ثبت ۱۹۵۱۹ به‌عنوان یکی ازآثار ملی به ثبت رسیده است.

عکس پل تاریخی حاج الله یار شهر بن

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۴
جعفر نادری بنی

زندگینامه رزمنده شهید علی رحم احمدی بنی



شهیدعلی رحم احمدی بنی در آبان ماه سال 1340 در شهر بن از توابع چهارمحال و بختیاری درخانواده ای مذهبی متولد گردید، پس از سپری کردن دوران طفولیت در سن 7 سالگی پا به دبستان نهاد کلاس اول و دوم ابتدائی را در شهر بن به اتمام رسانید .

و چون پدرش استخدام ذوب آهن شده بود به همراه خانواده خود به زرین شهر مهاجرت کردند و اسکان گزیدند. بقیه دوران ابتدائی را در زرین شهربه اتمام رسانید،

شهید احمدی درسن 12 سالگی در مدرسه راهنمائی مشغول تحصیل شد و دراین دوران نیز هیچگاه از اعتدال خارج نشد و درس را به عنوان یک وسیله برای شناخت هدف عالیه ادامه داد تا اینکه با موفقیت دوران راهنمائی را نیز پشت سرگذاشت و برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان شد. در این دوران دو سال تحصیل را نیزپشت سر گذاشت که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) شروع شد .

شهید علیرحم احمدی نیز مانند سایر برادران در تظاهرات و راهپیمائیها شرکت می نمود، تا اینکه انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 به پیروزی رسید و شهید همچنان به تحصیل خود ادامه داد تا درسال 1360موفق به اخذ دیپلم گردید.

شهید احمدی در فروردین 1361 برای انجام خدمت سربازی از شهرکرد برای آموزش عازم کرمان شد . پس از سه ماه آموزش نظامی از کرمان به تهران رفت و از آنجا به خط مقدم جبهه عازم گردید. که در لشکر 77خراسان مأموریت خود را انجام می داد.

مدت 21 ماه در جبهه بود که یک بار از ناحیه دست راست مجروح شد، که با یک ماه استراحت بعداز بهبودی دوباره به سوی جبهه شتافت . ایشان در جبهه براثر فعالیت های زیادی که می نمود به درجه گروهان سوم افتخاراً نایل آمد . دوران شش ماهه احتیاط سربازی را نیز در جبهه گذراند ، که در حمله شکوهمند خیبر شرکت داشت و سرانجام در فروردین 1363 خدمت سربازی را به اتمام رسانید.

شهید علیرحم احمدی به علت اینکه روحیه ایثار و شهادت در وجودش شعله ور بود لذا بعداز خدمت سربازی نیز نمی توانست آرام باشد. همیشه به یاد جبهه بود و مسئولیتی که احساس می کرد می گفت باید به جبهه بروم ،

شهیداحمدی این بار به علت علاقه ای که به کارهای امدادگری داشت برای فراگیری این فن به اصفهان سفرکرد و یک ماه دوره دید و فنون امدادگری را فراگرفت و سپس از طریق بسیج زرین شهر به جبهه اعزام گردید و در بهداری تیپ قمر بنی هاشم (ع) مشغول خدمت به مجروحین و مصدومین گردید .

او به دلیل لیاقتی که دراین رشته از خود نشان داد به سمت مسئول بهداری گردان توحید از تیپ قمربنی هاشم (ع) برگزیده شد.

زمان و ایام گذشت تا اینکه عملیات افتخار آفرین بدر شروع شد ، شهید همراه با پدرش پیرش و برادرش درعملیات بدر شرکت نمود. در این عملیات با توجه به اینکه  شهید احمدی از ناحیه سر مجروح شده بوده به پشت جبهه نمی آمد و در آنجا انجام وظیفه می نمود.

و سرانجام هنگامی که زخمهای یکی از مجروحان را می بست ، خود براثر ترکش های زیاد که بر پیکرش وارد می آید و از ناحیه شکم و پاها و دستش به شدت مجروح می گردد ، و شهید را بلافاصله به بیمارستان اهواز منتقل می کنند و بلافاصله به اتاق عمل برده می شود و تحت عمل جراحی قرار می گیرد.

و از اهواز به بیمارستان  شریعتی تهران منتقل می شود و در این بیمارستان دوباره تحت عمل جراحی قرار می گیرد و چون وضع حال او بسیار وخیم بوده است تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار می گیرد  که مراقبت های ویژه مؤثر واقع نمی شود و بعداز 52 روز درد و رنج شدید براثر شدت جراحات وارده در تاریخ 16/02/64 در روز نیمه شعبان به شهادت می رسد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۱
جعفر نادری بنی

چند چیستان از چیستان های شهر بن به زبان ترکی .

 

1- اونمدیر زیل دیر ، پیل دیر، بیرچنگه قیل دیر ؟  تُپّا سیچان

2- اونمدیر تای الیجه ، باشه کول لیجه ؟ قلیان

3- اونمدیر گدن لیلان ، گلن لیلان ، ایقوسده دوران لیلان ؟  قاپـه

4- اونمدیرگدرگزر گلیر آقاچ قویار اوستونه یاتار ؟ گوز

5- اونمدیر گدرگزر گلیر آغزه آچوق یاتار؟ باشماق (کفش)

6- اونمدیر پارا فتیر آتوم داما ، ناماچاقه قاخدوم گوردوم یوخ؟  آی

7- آلی پاس و آلی پاس ؟ آل ایپه آس

8- اونمدیر ال واره ، قیچ یوخه ، قارنه پارا جان یوخه ؟ کپنک (پالتو)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۶
جعفر نادری بنی

بیکاری و عدم وجود زمینه مناسب برای اشتغال در شهرستان بن یکی از معضلات اساسی در این شهرستان به شمار می رود. که برای مردم شهرستان بن بخصوص جوانان مشکلات فراوانی را ایجاد کرده است.

مشکل اشتغال وعدم وجود فرصت های شغلی در این شهرستان می تواند دلایل متعددی داشته باشد. که به چند نمونه از آنها به اختصار اشاره می کنیم.

 

1- یکی از این دلایل توجه اندک یا نادیده گرفتن حق این شهرستان در برنامه ریزی های استانی و کشوری است که توسط مسئولین صورت می گیرد. و سرمایه ها و بودجه های استانی و کشوری عادلانه در این استان توزیع نشده و نمی شود.

دلیل ما برای این حرف خیلی واضع و قابل مشاهده است چون اکثر کارخانه ها و صنایع تولیدی در نقاط خاصی از این استان متمرکز می شوند مانند : کارخانه سیمان ، صنایع فولاد، ورق خودرو ، پتروشیمی و... که اگر همین روال هنوز هم ادامه داشته باشد. برخی نقاط استان آبادتر می شود و این شهرستان هم هنوز اندر خم یک کوچه می ماند.

 

2- یکی دیگراز این عوامل که باعث گردیده که معضل اشتغال در این شهرستان رفع نگردد . خود مسئولین بخش بن در گذشته و شهرستان بن در حال حاضر است .

که هر کسی که در این شهرستان مسئولیتی می گیرد هیچ گونه تقلا و تلاشی برای رفع معضل اشتغال انجام نمی دهد و اینجا را برای خود سکویی قرار می دهد برای رفتن به پست های بالاتر و دیگرهیچ.

 

3- برنامه ریزی ضعیف و تأسف بار مسئولین ذیربط در گذشته یکی دیگر از این عوامل بوده است .

که شهرک صنعتی شهر بن را در یک مکان بسیار بد و بن بست قرار داده اند. که اولاً زمین کافی برای پیشرفت و توسعه ندارد و دوماً هیچ سرمایه گذاری رغبت نمی کند که در آن مکان سرمایه گذاری نماید.

شهرک صنعتی شهر وردنجان به دلیل قرار گرفتن در کنار جاده اصلی در عرض چند سال پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است و توسعه خوبی نسبت به شهرک صنعتی بن که زمان زیادی هست که ایجاد شده ، دارد.

البته در شهرک صنعتی وردنجان نیز متأسفانه از نیروی بومی کمتر استفاده می شود.

اگر مسئولین بخواهند راهی برای معضل اشتغال پیدا کنند یکی از این راه ها ایجاد و راه اندازی شهر صنعتی شماره (2) شهر بن در کنار جاده اصلی است که دارای امکانات مناسب باشد .

 

4- زمانی مسئولین وقت آمدند و گفتند که شهر بن محل مناسبی برای سرمایه گذاری کشاورزی است و باعث ایجاد اشتغال برای جوانان بیکار می شود که برای این منظور طرح های درخت کاری طوبی راه اندازی شد.

ولی هیچ اشتغالی برای جوانان بیکار ایجاد نکرد. بلکه شغل دومی شد برای کارمندان دولت ،که در کنار شغل کارمندی به کشاورزی هم بپردازند و جوانان بیکار را برای کارگری و حمالی به کار بگیرند که این طرح ها هیچ گاه به انصاف نبوده و نیست .

 

5- یکی دیگر از این موارد می تواند خود مردم باشد که برخی افراد که به سرمایه و ثروتی می رسند کمتر به زادگاه خود توجه می کنند و کمتر در این منطقه سرمایه گذاری می نمایند و سرمایه های خود را به نقاط دیگر می برند.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۸:۵۳
جعفر نادری بنی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۲:۵۹
جعفر نادری بنی

چیلَّه گِجَسه  ( شب چله)

 

مراسم شب یلدا در شهر بن که به (چیلَّه گجه سی) موسوم است، فرصت مغتنم دوباره ای برای اعضای خانواده فراهم می کند تا  به منزل بزرگ خانواده بروند و گردهم بنشینند و تا پاسی از شب با هم باشند.

آیین‌های شب یلدا در شهر بن هم مشابهت‌های زیادی با سایر نقاط ایران دارد و هم برخی از این آیین‌ها و رسم‌ها ریشه در باورهای قومی و منطقه‌ای مردم این شهر دارد.

 

 

آجیل:
آجیل یکی دیگر از ملزومات شب چله است. تنقلات شب چله در شهر بن بیشتر ، سنجد ، زردآلو خشک، هلو خشک ، کشمش یا انگور بند شده ، قورقا(گندم برشته و شاه دانه) مغزبادام و گردو می باشد، که در کنار آن از دیگر آجیل ها و انواع میوه ها هم استفاده می شود.

 

نقل حکایت ها، شعرها و داستان ها به زبان ترکی :

بعد از خوردن تنقلات و میوه، بزرگان خانواده ، ریش سفیدان، پدر بزرگها و مادربزرگها به نقل حکایات ها ، داستان‌ها ،شعرها به زبان ترکی نظیر، اصلی و کرم، ریحان و سردار ، کوراوغلی ، عاشق غریب ، و پرسیدن معماها ، و گفتن خاطره  تا پاسی از شب در زیر کرسی به صحبت و گفتگو مشغول می‌شوند. که با تکرار در شبهای طولانی زمستانهای گذشته به خصوص شب چله سینه به سینه به نسل امروز منتقل شده است.که اکنون افرادی همچون ،حاج ابراهیم احمدی ، حاج محمدابراهیم نادری، خسروسلیمی ، حاج احمدحیدری و ... خیلی از این داستان ها و شعرها را در سینه دارند.

 

غذاهای شب چله:

غذایی هایی که در شب چله در شهر بن پخته می شود بیشتر ، آش جو، آبگوشت ، آش گندم، کوفته ، آش کشک(ماستافا) و.. می باشد.

 

خونچه:


خونچه به تحفه‌ای گفته می‌شود که خانواده داماد در شب یلدا برای خانواده تازه‌عروس می‌فرستد. در میان این خونچه، علاوه بر هندوانه می‌توان تحفه‌های رنگارنگ نظیر پارچه‌های حریر و گرانقیمت، میوه‌ها و شیرینی‌های متنوع و آجیل را مشاهده کرد برخی از مردم و به ویژه «تازه‌داماد» در چنین شبی سعی می‌کند ذوق هنری خود را به رخ خانواده عروس و به ویژه عروس‌خانم بکشد! به همین خاطر، هندوانه را به شیوه زیبا، جالب و شورانگیزی، تزئین می‌نماید.

همچنین اگر خانواده ای دختر تازه عروس داشته باشد که در طول این سال به خانه بخت رفته باشد معمولا دو سه روز قبل از شب یلدا هدیه و تنقلات همراه نان محلی پخته شده آماده کرده و توسط برادر عروس به منزل داماد می فرستند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۷
جعفر نادری بنی

طلبه بسیجی ، شهید قاسم نادری بنی فرزند: میرزاقلی ، در سال 1338 در یک خانواده مذهبی در شهر بن متولد شد.

ایشان تحصیلات ابتدائی را تا کلاس پنجم در شهر بن ادامه می دهند و بعداز آن برای تحصیل علوم دینی و طلبگی به نجف آباداصفهان می روند.

 در زمان انقلاب اسلامی در صف مبارزان برعلیه طاغوت ستم شاهی قرار می گیرند و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل اعزام می شوند.

و بعداز مدتی حضور در جبهه سرانجام در تاریخ: 1360/11/29 در عملیات فتح المبین در جبهه شوش هدف تیر مستقیم دشمن قرار می گیرند و به درجه رفیع شهادت نائل می آیند.

 روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد...

 

وصیت نامه زیبای طلبه بسیجی، شهیدقاسم نادری بنی

امروز روز امتحان است امروز شیعه ی واقعی معلوم می شود ما هم که رفتنی هستیم چه بهتر در راه خدا برویم.

 با درود و سلام به پیشگاه آقا امام زمان (عج) و درود و سلام بر امام خمینی و امید امت و سلام برشهیدان.
سلام گرم من برتوای پدر و سلام خدا بر تو ای پدر که مرا چنان تربیت کردی که از آن وقتی که به سن بلوغ رسیدم نماز وروزه ام را انجام دادم. آفرین بر تو که چنین فرزندی تربیت کردی ،

 سلام من بر تو ای مادر عزیز و مهربانم . سلامی که از قلبم بر می خیزد برتو ای مادر که چنین فرزندی تربیت کردی که با عشق و علاقه می خواهد به یاری امام بزرگوار و یاری اسلام و قرآن برود. درود خدا بر تو ای مادری که مرا بزرگ کردی و چه زحمتها که به پای من کشیدی ... امیدوارم که مرا ببخشی وای مادر اگر کسی آمد و گفت پسرت بی خود رفته به جبهه ها بایستی همین جا می ماند به شما کمک کند در جواب بگو خاک عالم بر سر کسی که چنین فکر میکند مگر جای بدی رفته ... رفته است تا از اسلام دفاع کند و در جواب بگو که من افتخارمیکنم که رفته،
من می روم تا خدارا ملاقات کنم و سلام گرم من به برادران و خواهران خودم شما هم به راه شهیدان پای بند باشید و راه ما را ادامه دهید.
و حال وقت جهاد است و می بینید که همه ی کشورها دست به دست هم داده اند و می خواهند انقلاب اسلامی ایران را از بین ببرند ، پس بر ما لازم است برویم و ازآن دفاع کنیم و تو نباید از من ناراحت و نگران باشی و شما نیز (پدر) باید همانند حبیب ابن مظاهر به یاری امام بزرگوارمان بشتابی و دین را یاری کنی..

آن وقت که حسین(ع) درمیان قتلگاه می گوید آیا کسی هست که مرا یاری کند،حسین (ع) می دانست کسی نیست . چرا می گفت ؟ می خواست به ما برساند که ای کسانی که حسین را دوست دارید راه حسین را بروید. امیدوارم این صحبتها تأثیر داشته باشند.

اگر شهادت افتخار من شد که من خوشحال هستم و شما هم باید افتخار کنید که چنین فرزندی داشتید وا گر شهادت هم نصیب من نشد که انشاالله می شود بازگشته و دوباره خدمت می کنیم.

شما باید دعا کنید که خداوند امام بزرگ را برای ملت های جهان نگه دارد . ای خویشان و فامیل ها و ای همشهریان که می آیید تا تسلیت بگویید به جای تسلیت ، تبریک بگویید و ای پدر در گرفتاری ها و سختیها و خوشیها بگو (انا الله وانا الیه راجعون) ما از طرف خدا آمده و به سوی او باز خواهیم گشت . همه ی ما رفتنی هستیم و امروز روز امتحان است امروز شیعه ی واقعی معلوم می شود ما هم که رفتنی هستیم چه بهتر در راه خدا برویم...این جانب قاسم نادری چیزی ندارم جزچند جلدکتاب و یک نهج البلاغه و قرآن که در دوران طلبگی خریده ام...

ملتی که شهادت را می خواهد او را از چه می ترسانید . او از مردن می ترسانید !!! اینها شهادت را شرف خودشان می دانند. (امام خمینی)

به امید پیروزی مستضعفین جهان بر کفر جهانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۷
جعفر نادری بنی