گذری بر تاریخ حمله محمود خان افغان به شهر بن و مقاومت جانانه مردم شهر بن
«افاغنه که به دنبال وسعت
بخشیدن به تصرفات خود در اطراف پایتخت(اصفهان)
بودند ، با دلیرانی ده نشین در اطراف پایتخت روبرو شدند . از جمله این
دهکدهها میتوان به دهکده بزرگ بن * ( در جنوب اصفهان ) و گز ( در شمال آن )
اشاره کرد .
البته به جز شهر بن ، شهرهای یزد ، کاشان و قمشه ( شهرضا ) نیز با افغانها نبردهایی کردند. اما شهرها و روستاهای اطراف پایتخت دلبستگی خاصی به مقر حکومتی و شاه ایران داشتند و چون طبعا نزدیکی به پایتخت سبب رونق اقتصادی ، فرهنگی و ایجاد امنیت و آبادانی میشد و تعصب شیعه آنان به مراتب بیشتر بود ، از افغانیهای سنی مذهب و غارتگر و مخل امنیت بیزار بودند ، و وظیفه خود میدانستند که علاوه بر دفاع از جان و مال و ناموس خود با مقاومت و نبرد با آنان هم به محاصره شدگان روحیه بخشند.
لارنس لاکهارت که درباره
انقراض صفویان ، تحقیقات جامعی کردهاست ، مینویسد : « دهکده بزرگ گز در مقابل
افغانها مقاومت کرده بود ولی افاغنه سال بعد موفق شدند توسط معبری به مرکز دهکده
، آن جا را تصرف کنند ( لاکهارت ، ۱۳۸۳ ، ۱۷۸ ).
او که به شجاعت مردم بن معترف است
همچنین آوردهاست : شکستهای پی در پی که
سرداران صفوی خورده بودند ، چنان روحیه ایرانیها را خراب کرده بود که اکثرا از
دیدن افغانها وحشت زده میگریختند ، به استثنای مردم شجاع قزوین و بن اصفهان که
پایداری کردند ( همان ، ص ۲۸۱ و نراقی ، ۱۳۸۷ ، ص ۷۱ ). همچنین در سفرنامه
کروسینسکی ،
منظور از قصبه بنی ، همان
دهکده بن است .« مردم قریه بزرگ بن ، نه در
مدت محاصره و نه پس از سقوط آن ، در برابر افغانان سر تسلیم فرود نیاوردند و تمام
دستجات افغانی را که از طرف محمود برای سرکوبی مردم گسیل گشته بودند ، منهزم کردند » (پطروشفسکی ، ۱۳۴۶ ، ص ۶۲۱ ) .
« آنان تمام حملات افاغنه را دفع و عدهای از آنها را
اسیر کردند و سیصد نفر را به قتل رساندند »
( لاکهارت ، ص ۱۴۶ ). بنابر نوشته کروسینسکی که این هنگام در ایران بوده ، « در میان مقتولین ، برادر کوچک محمود و پسر عمو و
پسرخاله و چند نفر از بزرگان افغان بودند.
او ادامه میدهد : افاغنه را که دریای انتقام به جوش آمد ، با یکدیگر نشستند و قران را در میان آورده ، به اتفاق هم قسم خوردند و هر چه اسیر قزلباشیه بود به قتل آوردند»( کروسینسکی ، ۱۳۶۳ ، ص ۵۹ ). «
از آن جا که افغانها با وحشیگری عدهای از کشاورزان را از دم تیغ گذرانده بودند ، مردم بن اعلام داشتند که اسرای افغانی را خواهند کشت .
وقتی محمود از این خبر آگاهی یافت ، قاصدی به نزد شاه سلطان حسین فرستاد و از او
تقاضا کرد برای نجات اسیران اقدام کند . شاه نیز پذیرفت ، ولی فرستاده او وقتی به
بن اصفهان رسید که تمام اسرا کشته شده بودند .
اگر مردم اصفهان دارای همان
شجاعت کشاورزان بن بودند ، محاصره شهر ، صورت دیگری به خود میگرفت » ( لاکهارت ، ص ۱۴۶ ) .
چون محمود افغان نتوانست به آبادی نفوذ کند ، دست به محاصره زد . محمود افغان در طول محاصره ، اقدام به پر کردن قناتها و کانالها نمود .
زد و خورد بین مردم بن و افغانها به درازا کشید
در مدت محاصره مردم بن با جنگهای چریکی ضربات مهلکی به پیکره سپاه محمود وارد
کردند و نبردهای خونینی میان آنها در گرفت به گونهای که در یکی از نبردها در
محلی که بعدها به نام نالا درسی ( دره ناله ) شهرت یافت ، تا چند روز ادامه یافت و
این دره خلق شد از ناله افغانهایی که تیغ غیرت مردان بن بر سینه شان نشست.
با اینکه افغانها علاقمند
به نبرد در دشتها و درهها بودند اما یاغیان ناچار شدند به ارتفاعات این شهر
پناهنده شوند، از جمله کوه بزرگی که بعدها به نام آنان نامگذاری شد و اقدام به
ساختن قلعههایی کوچک نمودند.
« سرانجام سردار افغانی با
روستائیان بن اصفهان صلح شرافتمندانهای منعقد کرد . محمود که مایل بود بهانهای
به دست آورده پیمان صلح را نقض و مردم بن اصفهان را قلع و قمع کند ، جاسوسان خویش
را مخفیانه به آن قریه اعزام کرد و آنها را مامور ساخت کاری کند که مردم قریه ،
نخست پیمان را بشکنند ، ولی روستائیان قریه جاسوسان را خفه کرده جنازه آنان را نزد
محمود فرستادند » (پطروشفسکی ، ص ۶۲۱ ) .
بعد از ظهور نادر، او به
همراه مردم ، با توپهای جنگی به پناهگاههای افغانها شلیک کرد که آثار آن بر کوه
افغان برجا ماندهاست از جمله حفرهای بزرگ و فروریختن صخرهها ، که به خوبی مبین
برخورد گلوله توپ است.
افاغنه چاره را در این میدیدند که به نقاط مرتفع تر بروند
و اقدام به کندن پلکان بلندی نموده اند( که امروزه به پلکان تاریخی افغان معروف
است) تا از شر گلوله توپها در امان باشند و در نهایت آنان را وادار به فرار کرد .
هر چند صفویان ، خود مسبب
این شورش بودند اما روا نبود که افغانان که به قصد انتقام جویی از دربار ، آرامش و
آبادانی را از مردم سلب کرده بودند ، این گونه ترکتازی کنند .
خصوصا اینکه آنان پس
از پیروزی در جنگ گلون آباد و تصرف اصفهان ، مدام به پیروان شیعه دشنام میدادند.
قصبه بن که در بین کوههای مرتفع قرار دارد مکان مناسبی برای پناه گیری و جنگهای چریکی بودهاست و اگر طهماسب به این مکان که به اصفهان نزدیک بود ، به اینجا پناهنده میشد ، امکان داشت حوادث به گونهای دیگر رغم بخورد و افاغنهای که اصفهان را محاصره کرده بودند از ناحیه جنوب پایتخت دچار مشکل شوند علت اینکه در منابع کمتر به این مدافعان پرداختهاند این است که انقراض سلسله مقتدر صفویه ، برای آنان مهیج تر بود تا دفاع روستائیان گمنام .»